پایگاه خبری فولاد ایران- اصطلاح «اوج تولید نفت» (Peak Oil) دهههاست که بحثبرانگیز بوده و بستر گمانهزنیهای فراوان و پیشبینیهایی آخرالزمانی شده است. اما با وجود این همه هیاهو، این مفهوم همچنان تا حد زیادی نادرست درک میشود. این مسئله تأسفبرانگیز است، چراکه اوج تولید نفت – هم در تئوری و هم در عمل – پیامدهای جدی برای اقتصاد جهانی و بازارهای انرژی دارد.
به گزارش اویل پرایس، این عبارت حدود ۲۰ سال پیش بسیار رایج بود، اما با اوجگیری انقلاب شیل (shale) کمکم محو شد. ولی هر رونقی، روزی پایان میپذیرد، و اکنون صدای هشدارهای فزایندهای درباره نزدیک بودن اوج تولید نفت در آمریکا به گوش میرسد.
«اوج نفت» به معنای تمام شدن نفت نیست؛ بلکه به این معناست که به بالاترین سطح تولید نفت رسیدهایم، و پس از آن، تولید شروع به کاهش میکند.
این مفهوم ابتدا در دهه ۱۹۵۰ توسط زمینفیزیکدانی به نام ام. کینگ هابرت (M. King Hubbert) از شرکت شل مطرح شد. او پیشبینی کرده بود که تولید نفت ایالات متحده در حدود سال ۱۹۷۰ به اوج میرسد. این پیشبینی در ابتدا درست بود، اما افزایش تولید نفت نامتعارف، بهویژه از منابع شیل، باعث شد که این روند نزولی برای مدتی معکوس شود.
با این حال، چارچوب مفهومی هابرت همچنان معتبر ماند: میدانهای نفتی از منحنیای زنگولهشکل پیروی میکنند – تولید افزایش مییابد، به اوج میرسد و سپس کاهش مییابد. دلیل آن نیز روشن است: هر چه نفت آسانتر و قابلدسترستر استخراج شود، آنچه باقی میماند سختتر و گرانتر خواهد بود و نیاز به فناوریهای پیشرفتهتری دارد. این صرفاً یک مسئله تخلیه منابع است.
از اوج عرضه به اوج تقاضا
در دهه ۲۰۰۰، نگرانیها درباره کمبود عرضه باعث شد قیمت نفت به رکوردهای تاریخی برسد. اما در دهه ۲۰۱۰، با رونق نفت شیل در آمریکا، روایت تغییر کرد. به جای نگرانی درباره «اوج عرضه»، اکنون از «اوج تقاضا» سخن میرفت. برخی تحلیلگران معتقد بودند که رشد خودروهای الکتریکی، انرژیهای تجدیدپذیر و سیاستهای اقلیمی، باعث میشود تقاضای جهانی نفت پیش از رسیدن به اوج تولید، به اوج مصرف برسد.
اما اکنون در سال ۲۰۲۵، همان نگرانیهای قدیمی دوباره بازگشتهاند.
یکی از هشدارهای مهم اخیراً از تراویس استایس (Travis Stice)، مدیرعامل شرکت Diamondback Energy منتشر شد. او در نامهای به سهامداران صراحتاً نوشت:
«احتمالاً تولید نفت خشکی ایالات متحده به اوج خود رسیده و از این فصل شروع به کاهش خواهد کرد.»
این فقط یک گمانهزنی نیست. Diamondback، مانند بسیاری دیگر از تولیدکنندگان، فعالیتهای حفاری و تکمیل چاه را کاهش داده است. تیمهای کاری کوچک شدهاند، و توسعه چاههای جدید با سرعت کمتری پیش میرود. این شرکت تخمین میزند که تعداد تیمهای شکست هیدرولیکی در پرمیان نسبت به ابتدای سال، ۲۰ درصد کاهش یافته و شمار دکلهای حفاری نیز در حال کاهش است.
این اتفاق نه به خاطر سیاستهای محدودکننده دولت، بلکه با وجود حمایتهای دولت فعلی رخ داده است. دولت بایدن برخی از مقررات زیستمحیطی را لغو کرده، مناطق جدیدی برای حفاری باز کرده و تسلط انرژی آمریکا را بهعنوان هدفی کلیدی مطرح کرده است.
اما حتی سیاستهای حمایتی نیز نمیتوانند حفاری را در صورتی که صرفه اقتصادی نداشته باشد، اجبار کنند. هزینهها افزایش یافتهاند – از قیمت فولاد گرفته تا قراردادهای خدماتی. زنجیرههای تأمین همچنان تحت فشارند. تعرفهها، تهیه تجهیزات را دشوارتر کردهاند و و مهمتر از همه، بازار سرمایه تغییر کرده است. سرمایهگذاران اکنون بازدهی میخواهند، نه صرفاً رشد تولید و دوران «حفاری به هر قیمت» به پایان رسیده است.
این تحولات به معنای افول صنعت نفت آمریکا نیست، اما نشان میدهد که دوران رشد دیوانهوار دهه گذشته به پایان رسیده است و از این پس، تولید ممکن است تثبیت شود یا حتی بهآرامی کاهش یابد.
اما برای سرمایهگذاران، روایت در حال تغییر است. موفقیت آینده، دیگر صرفاً درباره سرعت رشد تولید نیست، بلکه درباره مدیریت هوشمندانه داراییها در یک چشمانداز متغیر است.
در دنیای متحول انرژی، فهمیدن اینکه دقیقاً در کدام مرحله از چرخه تولید قرار داریم، فقط یک بحث تئوریک نیست – بلکه کلید برنامهریزی برای آینده است.
منبع: Oilprice