پایگاه خبری فولاد ایران- سفر اخیر دونالد ترامپ به خاورمیانه، نمایشی از سردرگمی در سیاستهای منطقهای و بازتعریف روابط آمریکا با خلیج فارس بود. ترامپ با لغو تحریمها علیه سوریه و کنار گذاشتن «خطابههای اخلاقی» به کشورهای ثروتمند منطقه نشان داد که رویکرد آمریکا اکنون کاملاً مبتنی بر معاملات اقتصادی و منافع متقابل است، نه موعظه یا فشار سیاسی. او به طور آشکار به ثروت و قدرت این کشورها احترام گذاشت و آنها را به عنوان بازیگران سیاسی و اقتصادی مهم به رسمیت شناخت.
طبق گزارش مجله خبری گاردین، این تغییر رویکرد باعث شد کشورهای قطر، امارات و عربستان احساس کنند که دیگر فقط بازیچههای تحت مدیریت غرب نیستند، بلکه قدرتهای تاثیرگذار منطقهای و جهانیاند. با این حال، این قدرت بیشتر بر پروژههای اقتصادی و سیاست خارجی مستقل از ملاحظات اخلاقی و حقوقی متمرکز است. نمونههایی مانند حمایت امارات از جنگ سودان برای نفوذ در آفریقا و نقش قطر در مذاکرات جهانی نشان از تمایل این کشورها به تنوع بخشی به نفوذ و منابع قدرت دارد.
اما نکته مهمتر و چالشبرانگیزتر، جدایی آشکار میان استقبال گرمی که ترامپ دریافت میکند و شدت حملات اسرائیل به غزه است. در حالی که کشورهای خلیج فارس و ترامپ در فضای تجمل و معاملهگری به سر میبرند، جنگ ویرانگر در غزه همچنان ادامه دارد و آمریکا به عنوان تامینکننده اصلی تسلیحات و حمایت سیاسی از اسرائیل، نقش کلیدی در این بحران ایفا میکند.
این پارادوکس نشان میدهد که علیرغم ادعای قدرت و استقلال، کشورهای خلیج فارس هنوز قادر نیستند در موضوع حیاتی فلسطین و پایان جنگ نقش تعیینکننده و تاثیرگذار ایفا کنند. آنها در حالی از روابط تجاری و سیاسی جدید با آمریکا لذت میبرند که در عمل توان کنترل یا تاثیرگذاری بر سیاستهای منطقهای، بهویژه مسئله اسرائیل-فلسطین، را ندارند.
از این رو، آنچه سفر ترامپ به خلیج فارس به نمایش گذاشت، بیش از همه نمایشی از معاملات اقتصادی و تجملات بود، نه تغییر بنیادین در قدرت سیاسی یا ثبات منطقهای. در نهایت، «قدرت واقعی» در منطقه نه در نمایشهای پرزرق و برق، بلکه در توانایی مدیریت بحرانهای انسانی و سیاسی منطقه سنجیده میشود؛ آزمونی که هنوز کشورهای خلیج فارس نتوانستهاند از پس آن برآیند.
منبع: گاردین