پایگاه خبری فولاد ایران- با رشد جمعیت جهانی که پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰ به حدود ۱۰ میلیارد نفر برسد، جهان با یکی از بزرگترین چالشهای قرن بیستویکم روبهرو است: چگونه میتوان غذای کافی برای همه فراهم کرد، بدون آنکه بحران اقلیمی، تخریب منابع طبیعی و نابودی تنوع زیستی را تشدید کنیم؟
طبق گزارش سایت newyorker ، این پرسش مهم ما را وادار میکند تا به تجربهی تاریخی انقلاب سبز نگاه کنیم و در عین حال، به دنبال مدلی جدید، پایدار و هوشمند برای تولید غذا باشیم.
انقلاب سبز که از اواسط قرن بیستم آغاز شد، با بهرهگیری از فناوریهای نوین در کشاورزی مانند ارقام اصلاحشدهی پرمحصول، استفاده گسترده از کودهای شیمیایی و آفتکشها، مکانیزهسازی و گسترش آبیاری،
توانست تولید غلات (مانند گندم، برنج و ذرت) را در کشورهای در حال توسعه بهطور چشمگیری افزایش دهد. این تحولات بهویژه در کشورهای پرجمعیت مانند هند و مکزیک از وقوع قحطیهای گسترده جلوگیری کرد و میلیونها نفر را از گرسنگی نجات داد.
اما این موفقیت هزینههای پنهان زیادی داشت. فرسایش و شور شدن خاکها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی
آلودگی ناشی از کودهای شیمیایی، وابستگی شدید کشاورزی به سوختهای فسیلي، کاهش تنوع ژنتیکی در محصولات کشاورزی و آسیبهای اجتماعی ناشی از نابرابری در بهرهبرداری از این فناوریها.
در قرن حاضر، بحرانهای زیستمحیطی و اقلیمی با سرعت بیشتری در حال پیشرفتاند:
• تغییرات اقلیمی، الگوهای بارندگی و فصلهای کاشت را به هم ریخته
• بلایای طبیعی (خشکسالی، سیل، گرما و سرماهای شدید) کشاورزی را تهدید میکنند
• خاکهای حاصلخیز در حال کاهشاند
• منابع آبی در بسیاری از مناطق بهسرعت در حال خشک شدناند
از طرف دیگر، تقاضا برای غذا، بهویژه گوشت، لبنیات و محصولات فرآوریشده در حال افزایش است؛ در حالی که نابرابری غذایی، سوءتغذیه، و فقر همچنان در بسیاری از مناطق جهان وجود دارد.
در این شرایط، ما به یک انقلاب سبز جدید نیاز داریم – اما انقلابی که با انقلاب قبلی تفاوتهای بنیادین داشته باشد.
این انقلاب جدید باید بر پایهی پایداری، انعطافپذیری و عدالت بنا شود. برخی از ویژگیهای کلیدی آن عبارتند از:
۱. کشاورزی اقلیمی هوشمند (Climate-Smart Agriculture):
یعنی استفاده از روشهایی که:
• تولید را افزایش دهند،
• در برابر تغییرات اقلیمی مقاوم باشند،
• و همزمان گازهای گلخانهای کمتری تولید کنند.
۲. استفاده از فناوریهای نوین:
• کشاورزی دقیق (precision agriculture) با کمک حسگرها و هوش مصنوعی
• پهپادها برای آبیاری هدفمند و پایش محصولات
• فناوریهای ژنتیکی پیشرفته برای تولید ارقام مقاوم به گرما، خشکی یا شوری
• کشت سلولی و تولید گوشت مصنوعی برای کاهش فشار بر دامداری سنتی
۳. احیای دانش سنتی و بومی:
دانش کشاورزان محلی دربارهی کشتهای مقاوم و مدیریت منابع طبیعی باید حفظ و تقویت شود. مدلهای بومی معمولاً با اقلیم و فرهنگ محلی سازگارتر هستند.
۴. تنوع زیستی و امنیت غذایی:
به جای تمرکز صرف بر چند محصول اصلی، باید تولید محصولات متنوع، محلی و مغذی تقویت شود تا هم تغذیه بهبود یابد و هم ریسک وابستگی کاهش پیدا کند.
۵. مدیریت پایدار منابع آب و خاک:
کشاورزی باید به گونهای باشد که فرسایش خاک را کاهش دهد، حاصلخیزی را حفظ کند و از منابع آبی بهصورت بهینه و بازچرخانیشده استفاده کند.
۶. عدالت اجتماعی و اقتصادی:
این انقلاب باید با تمرکز بر کشاورزان کوچکمقیاس، زنان، و جوامع حاشیهنشین شکل گیرد تا از نابرابریهای بیشتر جلوگیری شود.
بدون شک، جهان امروز به یک انقلاب سبز دیگر نیاز دارد – اما نه به سبک گذشته. انقلاب آینده باید نهتنها به افزایش تولید، بلکه به پایداری، تابآوری، سلامت و عدالت غذایی نیز توجه داشته باشد.
در جهانی با منابع محدود و نیازهای روبهافزایش، نمیتوان تنها با افزایش کمی تولید پاسخ داد. ما باید یاد بگیریم چگونه بیشتر تولید کنیم، با آسیب کمتر به زمین. این، چالش اصلی کشاورزی قرن بیستویکم خواهد بود.
منبع: newyorker