پایگاه خبری فولاد ایران- سفر هفته گذشتهی دونالد ترامپ به خاورمیانه تمرینی بود در جهت ایجاد سردرگمی، چه در بازتعریف روابط آمریکا با منطقه و چه در بازسازی برداشتها.
به گزارش منبع خبری پولیتومیکس، فراخوان ترامپ برای بهرسمیتشناختن نقش جدید کشورهای خلیجفارس، هم بهعنوان قدرتهای سیاسی و هم اقتصادی، و پیروی آشکار از خواستههای آنها درباره سوریه—بدون توجه به گذشته—آزاردهنده است. چون به شکلی دردناک، پوسیدگی و تناقض دولتهای پیشین را نمایان میکند. جو بایدن وعده داده بود که در برابر حکومت سعودی، بهخاطر نقشش در قتل جمال خاشقجی و جنگ یمن، موضع سختگیرانهای بگیرد. اما یا فراموشش کرد یا به این نتیجه رسید که نمیتواند آن را به اجرا بگذارد.
در سفر اخیر دونالد ترامپ به منطقه، او سیاستی برخلاف رویکرد سنتی ایالات متحده در پیش گرفت. دیگر از «وعظ اخلاقی»، «پافشاری بر دموکراسی» یا حتی انتقادهای عمومی خبری نبود. ترامپ با صراحت اعلام کرد که برایش «ثروت» و «قدرت» مهمتر از تاریخ و سیاست داخلی کشورهای خلیج فارس است. او به وضوح به رهبران این کشورها پیام داد: "شما ثروتمند هستید، ما به شما نیاز داریم، هر کاری دوست دارید بکنید."
کشورهای خلیج فارس، بهویژه عربستان، امارات و قطر، سالهاست در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان بازیگران منطقهای هستند. سرمایهگذاری در غرب، خرید باشگاههای فوتبال، تأثیرگذاری بر رسانهها، و نقش واسطهگری در برخی بحرانها از نشانههای این تلاش است. اما آیا این کشورها میتوانند در بحرانهایی مانند جنگ اسرائیل در غزه نیز مؤثر عمل کنند؟ یا اینکه نفوذ آنها صرفاً اقتصادی و نمایشی است؟
در شرایطی که اسرائیل حملات خود به غزه را ادامه میدهد، سوال مهم این است که آیا عربستان یا امارات یا قطر میتوانند، از طریق نفوذ اقتصادی، دیپلماتیک یا حتی مذهبی خود، تلآویو را به عقبنشینی وادار کنند؟ یا اینکه همچنان در سایه آمریکا و اسرائیل باقی خواهند ماند و به معاملات نفتی و دفاعی بسنده میکنند؟
ترامپ تحریمهای سوریه را لغو میکند، بشار اسد را «مرد خوشقیافه» مینامد و درباره گذشته خونبار او چیزی نمیگوید، در حالی که در دوره ریاست جمهوری اولش ممنوعیت ورود مسلمانان را وضع کرد. این نشاندهنده سیاستی است که نه بر اصول اخلاقی یا حقوق بشر، بلکه بر مبنای سودآوری اقتصادی و ژستهای نمایشی استوار است.
ترامپ با دادن اعتبار و مشروعیت به کشورهای خلیج فارس، ظاهراً آنها را قدرتمندتر کرده است، اما توانایی واقعی این کشورها در تأثیرگذاری بر معادلات کلان، بهویژه در مورد فلسطین و اسرائیل، هنوز به اثبات نرسیده است. آزمون اصلی، نه در استقبال از ترامپ یا امضای قراردادهای میلیاردی، بلکه در توان مهار جنگ و حمایت از ملتهای تحت فشار است.
منبع: politomix