پایگاه خبری فولاد ایران - مقالهی «هوش مصنوعی میتواند تصویر بسازد، اما هنوز نمیتواند جهانی خلق کند» منتشرشده در نیوزویک به بررسی شکاف میان توانایی فنی هوش مصنوعی در تولید تصویر و ناتوانی آن در خلق روایت منسجم و معنادار میپردازد. نویسنده که سالها در حوزهی تولید انیمیشن فعالیت داشته، تأکید میکند که با وجود پیشرفت چشمگیر مدلهای مولد ویدئو و تصویر، این فناوری هنوز فاقد درک انسانی از منطق داستان، انگیزهی شخصیتها و قواعد جهانسازی است.
او معتقد است برخلاف تصور برخی از کارآفرینان در سیلیکونولی، نمیتوان بهطور خودکار فیلم یا سریال موفقی تولید کرد، زیرا داستانگویی تنها به زیبایی بصری متکی نیست، بلکه به ساختار، علت و معلول و هدفمندی نیاز دارد؛ عناصری که تنها ذهن انسانی میتواند آنها را تعریف کند. به همین دلیل، ترتیب درست در فرایند تولید این است که ابتدا «ساختار داستانی» یا همان نقشهی روایی مشخص شود و سپس ابزارهای هوش مصنوعی در چارچوب آن به کار گرفته شوند.
در ادامه، نویسنده به نقل از مدیرعامل شرکت Luma AI، آمیت جین، اشاره میکند که مدلهای فعلی فقط «تولیدکنندهی پیکسلهای خوب» هستند و هیچ درکی از روایت، طنز یا ریتم دراماتیک ندارند. همچنین کارگردان فیلم Everything Everywhere All at Once نیز بر لزوم تعیین حدود و نقش هوش مصنوعی در سینما تأکید کرده است. این دو دیدگاه، به گفتهی نویسنده، نشاندهندهی گلوگاه اصلی در مسیر تولیدات خلاقانهی مبتنی بر هوش مصنوعی است.
نویسنده سپس به یک راهحل عملی اشاره میکند: ایجاد استاندارد نقشهی داستانی (Blueprint Standard) برای تولیدات سینمایی و تلویزیونی. این نقشه، نوعی ساختار دادهای است که تمام عناصر بنیادین داستان مانند ویژگیهای شخصیتها، محدودیتها، اهداف، ترسها، روابط علت و معلولی بین رویدادها، تمها و قوانین درونی جهان را بهصورت دقیق و قابلخواندن برای ماشین تعریف میکند. به این ترتیب، هر ابزار یا مدل هوش مصنوعی پیش از تولید محتوا موظف است آن را با نقشهی داستانی تطبیق دهد و از چارچوب آن خارج نشود.
چنین ساختاری نه تنها انسجام روایی را حفظ میکند، بلکه از نظر اقتصادی نیز سودمند است، زیرا در تولیدات واقعی، حتی تغییرات کوچک در داستان میتواند هزینه و زمان زیادی برای بازنویسی، بازانیمیشن یا تدوین مجدد ایجاد کند. با وجود نقشهی روشن، تیمهای تولیدی میتوانند با سرعت و دقت بیشتری پیش بروند و از اتلاف منابع جلوگیری کنند.
در پایان، نویسنده تأکید میکند که این دیدگاه بهمعنای مخالفت با هوش مصنوعی نیست، بلکه تلاشی برای استفادهی هوشمندانه از آن است. اگر ابزارهای هوش مصنوعی در چارچوب نقشهی داستانی طراحیشده توسط انسان عمل کنند، میتوانند به همکارانی قابل اعتماد تبدیل شوند؛ اما اگر بدون ساختار و هدف مشخص به کار گرفته شوند، سرعت تولید به نقطهی ضعف بدل میشود و در نهایت مخاطب متوجه بیمنطقی و گسست در دنیای اثر خواهد شد.
مقاله نتیجه میگیرد که هوش مصنوعی میتواند تصویر تولید کند، اما بدون درک انسانی از روایت، نمیتواند جهانی خلق کند. راه نجات، نه در حذف این فناوری، بلکه در طراحی چارچوبی است که خلاقیت انسانی و نظم داستانی را حفظ کرده و ماشین را در خدمت آن قرار دهد.
منبع: Newsweek